به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حضرت آیت الله جوادی آملی در ادامه سلسله جلسات درس تفسیر خود، به شرح آیات ابتدایی سوره مبارکه قلم پرداختند و بیان داشتند: در فضای مکه عدهای حضرت را متّهم به جنون میکردند؛ در سوره مبارکه قلم، ذات أقدس الهی به علم و نوشتههای علمی قسم میخورد که تو ای پیامبر، عالم هستی!
ایشان ادامه دادند: در آغاز سوره مبارکه «یس» میفرماید:﴿إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ﴾؛ یعنی قسم به این معجزه و به این دلیل، تو پیغمبر هستی! نه اینکه به یک شیء بیگانه قسم بخورد، سوگند ذات أقدس الهی در مقابل بینه نیست، بلکه به بینه است؛ در محاکم، قسم در مقابل بینه است که «الْبَینَةُ عَلَی الْمُدَّعِی وَ الْیمِینُ عَلَی مَنْ أَنْكَر»؛ ولی قسمهای خدای سبحان به بینه است نه در قبال بینه. مانند کسی که بگوید به این آفتاب قسم اکنون روز است، این شخص به خود بینه قسم یاد کرده است! و سوگندهای خداوند در قرآن از این سنخ است، در اینجا هم سوگند از همان سنخِ است. یعنی قسم به علم، تو عالم هستی! قسم به قلم، تو عالم هستی! قسم به کتاب، تو عالم هستی! یعنی چون از تو معارف علمی نشأت میگیرد، پس جنون در کار نیست:﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یسْطُرُونَ﴾. برای اینکه از تو جز علم چیزی نشأت نگرفته است.
معظم له خاطرنشان کردند: آن نعمتی که خداوند به پیامبر داد نعمت عقل، علم و اخلاق است و خداوند همه را به همین نعمت توجّه میدهد و می گوید که توی پیامبر مجنون نیستی! پس آنها که تو را به جنون متهم میکنند سخن ناصوابی دارند. این بیان خیلی مهربانانه و با گذشت و اغماض همراه است. همین عظمت و جمال و جلال الهی که در قرآن ظهور کرد، میشود اخلاق پیغمبر. وقتی سؤال کردند که خُلق پیغمبر چگونه بود؟ فرمود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خُلُقُهُ الْقُرْآنَ» در حالی که نهایت بیادبی را آن اعراب جاهلی نسبت به حضرت داشتند، خدا این گونه سخن میگوید، سخن با قسم یاد میکند که تو دیوانه نیستی! این کلام خداست و وجود مبارک پیغمبر متخلِّق به کلام خداست و این کلام نهایت اخلاق است؛ اینطور که ذات أقدس الهی با سوگند به مردم جاهلی برساند که پیغمبر دیوانه نیست، این نهایت گذشت و اخلاق است.
حضرت آیت الله جوادی آملی خاطرنشان کردند: خدا در آیه 199 سوره «اعراف» فرمود ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ﴾، چون چنین است و حضرت فرمود «أَدَّبَنِی رَبِّی فَأَحْسَنَ تَأْدِیبِی»؛ این آیه 199 را دلیل میگرفتند بر اینکه «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خُلُقُهُ الْقُرْآنَ»؛ اخلاق پیغمبر اخلاق قرآنی است! اين درست است؛ اما اينها مثبتان هستند، معارض هم نيستند. خود همين آيه سوره «قلم» نشان ميدهد که اخلاق پيغمبر که «خُلُقُهُ الْقُرْآنَ»، تا کدام بارگاه است. اين کلام الهي است، خدا محور عقل را به مردم معرفی کرد بعد خدا برای تثبیت این حرف، قسم یاد میکند؛ قسم به علم و کتابت، پیغمبر دیوانه نیست! این نهایت گذشت است، آن هم در برابر اعراب جاهلی. لذا فرمود به من گفتند: ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ﴾.
ایشان ادامه دادند: وقتی که اهلبیت علیهم السلام خودشان عِدل قرآناند، یقیناً اخلاقشان هم اخلاق قرآنی است. این چهارده بزرگوار همینطور هستند. حالا گاهی تعبیرش این است که «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خُلُقُهُ الْقُرْآنَ» و گاهی میگویند اینها «احد الثّقلین» و همتای قرآن کریم هستند.